جانی بیک
جانی بیک | |
---|---|
سلطنت | ۱۳۴۲–۱۳۵۷ |
پیشین | Tini Beg |
زاده | اردوی زرین |
درگذشته | ۱۳۵۷ سرای |
فرزند(ان) | Berdi Beg Qulpa Nawruz Beg |
خاندان | بورجیگای |
دودمان | اردوی زرین |
پدر | Öz Beg Khan |
مادر | Taidula خاتون |
جانی بیک پادشاه مغول دشت قبچاق در قرن هشتم هجری بود. وی پس از مرگ سلطان ابوسعید ایلخان و تسلط یافتن خاندان مغولنژاد آل چوپان بر عراق و آذربایجان، به سبب تعدی و توحش بیحد امرای این خاندان و دادخواهی مسلمانان از آنان نزد جانی بیک، عزم تاختن به آذربایجان و فتح تمام ایران کرد. وی در مدت حضور در آذربایجان به امیر مبارز الدین محمد مظفر، بانی سلسلهٔ آل مظفر که در حال تحکیم قدرت خود در جنوب ایران بود نامه کرد که پدران تو از جانب سلاطین مغول امارت داشتند، پس تو هم باید به درگاه ما آیی و رسوم اطاعت به جای آری. اما امیر مبارزالدین محمد که داعیهٔ سلطنت ایران و اخراج مغولان را داشت، این نامه را تاب نیاورد و فرمان بسیج سپاه به قصد آذربایجان را صادر کرد. پیش از مصاف طرفین، جانی بیک که بیمار بود، به قبچاق بازگشت و درگذشت و امیر محمد، نایب او را که اخی جوق نام داشت در هم شکست و کشت و بدین ترتیب، دست خاندان جانی بیک از ایران کوتاه شد[۱]
خانواده
[ویرایش]جانی بیگ چند پسر داشت که تنها یکی از آنها بردی بیگ بعد از او سلطنت کرد اما به حذف برادرانش پرداخت. به نظر میرسد که دو یا سه خان دیگر نیز ادعا کردهاند که پسران جانی بیگ هستند.[۲]
محمد بردی بیگ (۱۳۵۷–۱۳۵۹)
قلپا (ح. ۱۳۵۹–۱۳۶۰)
محمد نوروزبیگ (ح ۱۳۶۰)
کیلدی بیگ (ح. ۱۳۶۱–۱۳۶۲)
شکر بیگ دختر او که با آق صوفی قونگیرات شاهزاده خاندان صوفیان خوارزم ازدواج کرد.
دختر ایشان خانزاده بیگم بعداً با خاندان تیموری ازدواج کرد.[۳]
منابع
[ویرایش]- ↑ حبیب السیر، خواندمیر، انتشارات خیام، ج۳، ص۷۵؛ تاریخ مغول، عباس اقبال، چاپ تهران، ۱۳۴۵، ص ۴۲۳، ۴۲۶، ۴۵۴
- ↑ E.g. , Buell 2003: 76; contrast Gaev 2002: 18-19, and Počekaev 2010: 122, 124.
- ↑ Martin Bernard Dickson, Michel M. Mazzaoui, Vera Basch Moreen, Intellectual studies on Islam: essays written in honor of Martin B. Dickson (1990), p. 113.